بیست و پنجمین فیلم رسمی جیمز باند، با عنوان زمانی برای مردن نیست (No Time To Die)، یک شرور جدید به نام سفین با بازی رامی مالک را معرفی میکند که میتواند با آوردن موجودات همسان به دنیای ۰۰۷، نقش یک خدا را بازی کند و حتی وحشتناکتر این است که باند شاید خودش به طور غیرمستقیم در این طرح مشارکت داشته باشد و حالا مشخص میشود که چرا بلافلد (کریستوف والتز) درباره حادثهای شگفتآور هشدار میداد که همه چیز را تغییر خواهد داد. البته به طرز جالبی، ایده مهندسی ژنتیک و رهایی از مرگ و میر، طرحی بسیار مناسب برای حضور نهایی دنیل کریگ در نقش جیمز باند خواهد بود.
طرح داستان زمانی برای مردن نیست، با وجود تاخیرهای طولانی در اکران فیلم، هنوز یک راز محفوظ است. تریلرها و کلیپهای تبلیغاتی گسترده شاید برخی از تصاویر را فاش کرده باشند اما تلاش زیادی صورت گرفته است تا رمز و راز پیرامون شرور فیلم با بازی مالک حفظ شود که چنین چیزی در شرایط کنونی، قابل توجه است.
البته این امر، منجر به گمانهزنیهای گستردهای شده است که برای باند، چیز جدیدی نیست. از این گذشته، نظریات زیادی درباره باند در طول تاریخ مطرح شده است و برخی از افراد تصور میکنند که هم جیمز باند و هم ۰۰۷، اگر کشته یا بازنشسته شوند، عناوین هر دو، به ماموران دیگری میرسد. حتی بعضی، پا را فراتر از این میگذارند و عقیده دارند که خود باند یک کلون یا موجودی همسان است که برای خشونت، پرورش یافته است و سیلوا (خاویر باردم) را سازنده او میدانند.
همسانسازی یکی از احتمالات درباره اقدامات سری شرور فیلم باند است و در حال حاضر شواهدی وجود دارد که نشان میدهند سفین مشغول مهندسی ژنتیک است. در شرایطی که باند در پایان دوره کاری خود قرار دارد، باید فردی برای جایگزینی خود پیدا کند و به بالادستان خود این اطمینان را بدهد که نگران تمام شدن منابع مورد نیاز خود نباشند. همانطور که بلافلد میگوید، افشاگریهای فیلم زمانی برای مردن نیست، واقعا میتواند هویت و موجودیت باند را متزلزل کند و این اتفاق با طرح احتمالی همسانسازی سفین شروع میشود.
۱. باند، سفین را متهم به بازی در نقش خدا کرد
مدتهاست گمانهزنی میشود که فیلم زمانی برای مردن نیست، دارای عناصر درباره مهندسی ژنتیک است. به نظر میرسد تبلیغات این فیلم نیز به این موضوع اشاره دارند. در قسمتی از تریلر، باند میگوید که سفین نقش خدا را بازی میکند و به یک فناوری جدید خطرناک، اشاره میکند. همه چیز نشان از سلاحی در مقیاس نابودی جهانی دارد و به نظر میرسد این دیالوگ سفین :«مهارتهای شما با بدن شما میمیرند، مهارتهای من مدتها پس از من، از بین میروند.» بیان دارد که او به دنبال یک زندگی ابدی است. ایده چشمه جاودانی، برای فیلم باند و به ویژه باند دنیل کریگ، کمی غیرطبیعی به نظر میرسد اما به هر حال، اشاره خاص سفین به میراث و انتقال مهارتها نشان میدهد که او به دنبال ایجاد جامعهای با تصویر خودش است و سعی دارد مهارتهایش را به عنوان یک هدیه ژنتیکی به فرزندان خود منتقل کند.
اگر این اتفاق را عمیقتر بررسی کنیم شاید به یک احتمال ساده اما قدرتمند برسیم. اگر سفین برای اسپکتر کار میکند که احتمالا همینگونه است، طبیعی است که او اهدافی در مقیاس جهانی داشته باشد اما این احساس خودخواهانه که جهان باید تنها توسط او اداره شود، نشان از یک شرور فوقالعاده بدذات در مجموعه باند دارد. سفین در جملاتش از لغت مرتب کردن استفاده میکند که پیوندی آشکار با آسیبهای صورت او و ماسک کاملا سفید و بینقصش دارد و میتواند دغدغه او برای رسیدن به کمال را نشان دهد. شاید سفین مانند دکتر نو، نیاز دارد تا تاریکی و تلخی گذشته خود را از بین ببرد تا انگیزهای برای ایجاد دنیایی بهتر داشته باشد. ظاهر سفین به عنوان یک جنگجوی محیط زیست و پایگاه او که دارای مزرعه جلبک است، شاید نادرست و فریبنده به نظر برسند یا شاید با اعتقاد او مبنی بر این که بشریت یک آسیب بر روی زمین است، مطابقت داشته باشند. توسعه وسیلهای برای حذف تدریجی بشریت با از بین بردن اکسیژن، فکری منطقی است اما این نمیتواند کل داستان باشد، زیرا سفین آشکارا درباره میراث خود و ادامه زندگی صحبت میکند. پایان کامل تمدن، با این قضیه جور درنمیآید و باید عنصر ثانویهای در طرح وجود داشته باشد و اینجاست که موجودات همسان وارد میشوند.
۲. طرح همسانسازی سفین با داستان کریگ در نقش باند تطابق دارد
بیایید به آن دیالوگ درباره مهارتهای باند و از بین رفتن آنها با بدن او برگردیم. میبینیم که این جمله یک ارتباط جالب با نحوه عملکرد کریگ در نقش جیمز باند از زمان فیلم اسکایفال، از لحاظ طول عمر و میراث او، دارد. در اسکایفال، باند مانند میراثی در آستانه انقراض بود که مرگ، او را به این درک و آگاهی ترسناک رساند که غیاب و عدم حضور او، خیلی مورد توجه دیگران نیست و برای بقیه، اهمیتی ندارد. او گذشته تراژیک خود را فراموش کرده بود و تصمیم گرفته بود تا یک زندگی خصوصی و مخفی و پنهان از چشم عموم داشته باشد اما به هر حال، متوجه شد که زندگی او و حضورش، فقط مانند یک جرقه به نظر میرسد و بسیار کوتاه است. جملات سفین درباره میراثش و این که او باید مهارت خود را که با آن تعریف میشود بسط دهد، برای آسیب رساندن روحی به باند مطرح شدند و ترسهای ناخودآگاه او از عدم جاودانگی و مرگ و میر را هدف قرار دادند. فیلم زمانی برای مردن نیست، فقط درباره تهدیدات فوری و کارهای ناتمام نیست، بلکه فریاد هشداردهنده مرگ در گوش ۰۰۷ است.
۳. شاید سفین دکتر نو نباشد اما تمام خصوصیات یک شرور در فیلمهای باند را دارد
گمانهزنیهای زیادی مبنی بر این وجود داشت که رامی مالک، نقش نسخه جدیدی از دکتر نو را در زمانی برای مردن نیست بازی میکند اما اکنون این ادعا به طور رسمی رد شده است. البته این هنوز بدان معنا نیست که این موضوع صحت ندارد، چرا که هویت بلافلد نیز به طور مشابه قبل از انتشار اسپکتر تکذیب شده بود. حتی با وجود این که سفین و دکتر نو، نام یا سابقهای مشابه ندارند، نمیتوان شباهت احتمالی این دو را انکار کرد. جدا از همه این موارد، شباهت لباس این دو نفر نمیتواند تصادفی باشد و به غیر از تمام موارد ظاهری، مهمترین مورد، شباهت و همسویی ایدئولوژیک آنهاست. دکتر نو یک ماگالومنیک بود که قصد داشت جهانی شبیه به خود ایجاد کند، جایی که او تعیین میکرد چه کسی زندگی میکند و چه کسی میمیرد که یک ایده انحرافی در بین دسیسههای اسپکتر محسوب میشد. در فیلمها، او فردی انتقامجو بود که از طرد شدن شخصیتی و کاری توسط شرق و غرب عصبانی شده بود و به وضوح قصد داشت جایگزین جدیدی را تولید کند. این کمالطلبی و غلبه بر عدم پذیرش، درباره سفین نیز صدق میکند. در تبلیغات دیدیم که اهداف سفین، جهان را تغییر خواهند داد و او از برنامههای خود به عنوان مرتب کردن یاد میکند که همه نشان از این دارد که سفین، شخصیتی مانند دکتر نو است و تمام این موارد، کاملا درست هستند، مگر این که ثابت شود نظریه همسانسازی، اشتباه است.
۴. سفین به تنهایی کار نمیکند و شاید باند هم جزئی از طرح او باشد
جذابترین عنصر طرح پیشنهادی زمانی برای مردن نیست، دخالت فلیکس لایتر و مخصوصا شیوه عملکرد او در فیلم است. همانطور که توسط تبلیغات و تریلرها مشخص شد، فلیکس به تنهایی و پنهان از نظر بقیه، فعالیت دارد و باند را حمایت میکند، زیرا عقیده دارد که او میتواند به این قائله، خاتمه دهد. باند، در این مرحله، بازنشسته است که همین موضوع با این نظریه که طرح سفین فراتر از اسپکتر است، تناسب دارد. اگر برنامه همسانسازی، طرح مشترک سفین با دولت ایالات متحده (یا حتی سیآیای و امآیسیکس) باشد چه؟ شاید آنها میخواهند به نفع برنامه ماهی مبارز اسپکتر عمل کنند و بزرگترین دشمنان خود را در برابر یکدیگر قرار دهند تا خودشان پیروز نبرد شوند.
فعالیت فلیکس در سایه، مطمئنا نشان میدهد که اتفاق بزرگی در راه است و مشارکت باند نیز گویای این مسئله است. وقتی راز جهانشمولی که هویت باند را متزلزل میکند افشا شود، شاید تصویر فرد دیگری که با سفین کار میکند مشخص گردد. اگر مهارتهای باند محدود هستند و او بزرگترین دارایی امآیسیکس است، چرا آنها یا سیآیای به دنبال راه حلی بلندمدت نیستند تا نوسانات عملکردی باند را از بین ببرند و مهارتها و استعداد ژنتیکی او را حفظ کنند؟ به عبارت دیگر، خود باند میتواند بخشی از آزمایش سفین یا حداقل طرف مشروع آن که متحدانش از آن آگاه هستند، باشد. مشارکت مدلین سوان در ۰۰۷ و کارهای قبلی او با سفین و عملیات همسانسازی اسپکتر ممکن است کلید این داستان باشد و راز باند را افشا نماید. شاید باند قبلا همسانسازی شده و سوان، مسئول گرفتن مواد و منابع ژنتیکی او بوده است. شاید شایعات بچهدار شدن باند در فیلم زمانی برای مردن نیست، از همین جا سرچشمه میگیرد.
منبع: screenrant