«جوجوتسو کایسن» از گگه آکوتامی از هر نظر، یک موفقیت انفجاری بود. مانگای آن خیلی سریع پرفروش شد و در سراسر جهان به فروشی بیش از سی میلیون نسخه رسید. سبک طراحی خاص و شخصیتهای جذاب، نقش زیادی در موفقیت این سریال داشتهاند.
با اینحال، ویژگیهای زیادی در این مجموعه وجود دارند که باعث میشوند «جوجوتسو کایسن» خود را از نمونههای همعصرش جدا کند. این سریال، از خیلی جهات ژانر شونن مدرن را بازسازی کرد. مهمترین نوآوریش این بود که انتظارات مخاطبان را تغییر داد و عناصری کاملا انقلابی ارائه داد. این سریال اگرچه از خیلی از ویژگیها و عناصر شونن بهره میبرد، ولی در پیروی خود از این سبک بسیار نوآورانه عمل کرده است.
هشدار: در این مطلب بخشهای کلیدی داستان مانگا و انیمهی این مجموعه، لو میرود.
۱۰. «جوجوتسو کایسن» خودش را خیلی جدی نمیگیرد
بر خلاف انیمههای شونن فانتزی تاریکی مثل «حمله به تایتان» که خودشان را بسیار جدی میگیرند، «جوجوتسو کایسن» همیشه پر از شوخی و طنز بوده است. شونن به شوخیهای بیپردهاش مشهور است، ولی «جوجوتسو کایسن» به سراغ یک لحن کمدی خاص رفته است. یوجی ایتادوری خیلی راحت خودش را تحقیر میکند. همین باعث نزدیکی بیشتر او با مخاطبان میشود. مهمتر از همه اینکه او در صحبتهای خود همیشه از اصطلاحات و موضوعاتی صحبت میکند که در میان مردم عادی جا افتاده و کاملا ملموس است.
بعضی از شخصیتهای این انیمه ناخواسته بامزه هستند. مثل آئوی تودو یا کنتو نانامی، کارمندی که به یک جادوگر تبدیل شده است. هر یک از این شخصیتها حس کمدی متمایزی دارند که آنها را از بقیه متمایز میکند. همین نشان میدهد این سریال چقدر خوب موفق میشود شخصیتهای خود را به مخاطب معرفی کند.
۹. ساتورو گوجو مثل شخصیتهای ابرقدرت دیگر نیست
شخصیتهای ابرقدرت مشهور انیمههایی چون گوکو از «دراگونبال» یا سایتاما از «مرد تکمشتی»، به نمادهای مهمی تبدیل شدهاند. ولی بعد از مدتی قابل پیشبینی میشوند. علاوه بر این، این شخصیتها قهرمانان سریالهای خود هستند، به همین دلیل همیشه در کانون توجه هستند. با اینحال، ساتورو گوجو آن تصور سنتی از شخصیتهای ابرقدرت را درهم شکسته است.
گوجو خودش میداند قویترین جادوگر روی سیارهی زمین است و از این واقعیت به عنوان یک اهرم سیاسی در برابر جادوگران رده بالاتر استفاده میکند. با اینحال، او روحیهی بسیار سرزندهای دارد. در بخشهایی که مربوط به گذشتهی اوست، معلوم میشود که او اگرچه زیر فشار شدیدی است، ولی تمام تلاشش را برای انجام کارها میکند. در حالی که دیگر شخصیتهای ابرقدرت صرفا برای شاخ و برگ دادن به پیرنگ اضافه شدهاند، تواناییهای فوقالعادی گوجو اسرار زیادی را دربارهی خودش و جامعهی جوجوتسو آشکار میکند.
۸. «جوجوتسو کایسن» پر از صحنههای نبرد خاص است
الان دیگر آنقدر صحنههای نبرد در انیمههای شونن زیاد شدهاند که سخت میتوان گفت یک انیمهی مشخص موفق شده طراحی خاصی برای صحنههای نبرد ابداع کند. با اینحال، صحنههای پرهیجان نبرد در «جوجوتسو کایسن» هیچوقت شما را ناامید نمیکنند. فصل اول با یکی از بهترین صحنههای نبرد یک دههی اخیر به پایان رسید. جایی که نوبارا و یوجی بهم پیوستند تا علیه ایسو و کچیزو مبارزه کنند. ولی در همین فصل اول، کلی نبرد تماشایی دیگر هم رخ داد.
دیگر نبردهای مانگا، مثل راند دوم مبارزهی بین گوجو و توجی فوشیگورو، و حملهی ماکی به قبیلهی زنین، قطعا وقتی وارد داستان انیمه شوند، مخاطبان را میخکوب میکنند.
۷. انرژی نفرین شده یک سازوکار قدرت پیچیدهی توامان آشنا و جدید است
ایدهی اصلی انرژی نفرین شده شبیه به چاکرا مجموعهی «ناروتو» یا نن در «هانتر x هانتر» است. همچون آن دو مورد، این انرژی هم به جادوگری نیاز دارد که آن را هدایت کرده و یک حملهی قدرتمند خلق کند. انرژی نفرین شده عمدتا روی احساسات منفی چون خشم، رنج و حقارت تکیه دارد. تقریبا هرکسی انرژی نفرین شدهای در خود دارد، شاید تنها توجی را بتوان استثناء در نظر گرفت.
جادوگران جوجوتسو کمیاب هستند، چون این که آنقدر انرژی نفرین شده داشته باشی که بتوانی نفرینها را ببینی، ویژگی نیست که هرکسی داشته باشد، و توانایی استفاده از این انرژی نفرین شده از این هم نایابتر است. از آنجا که انرژی نفرین شده ریشه در خطاهای انسان دارد، قهرمانان برای استفاده از آن باید روی جنبهی تاریکتر شخصیت خود تمرکز کنند.
۶. تعداد زیادی از شرورهای «جوجوتسو کایسن» نجاتناپذیرند
خیلی از نفرتانگیزترین شرورهای مجموعهی «جوجوتسو کایسن» امیدی به نجاتشان نیست، و اصلا خودشان هم هیچوقت چنین چیزی نمیخواهند. آنها صرفا به خاطر ماهیت لذتبخش شرارت، شرور شدهاند، و دوست دارند تا جایی که امکانش باشد و هنوز جادوگران دخالت نکردهاند، جامعه را بهم بریزند.
رویکرد سرخوشانهی ماهیتو نسبت به آزمایشهای غیراخلاقی روی انسانها، آزار دهنده است، و او بابت بلاهایی که سر انسانها میآورد خیلی به خود افتخار میکند. کنجاکو دانشمند دیوانهای است که میخواهد با تکیه بر تروریسم جوجوتسویی، انسان را به تکامل برساند. در انیمههایی چون «مدرسهی قهرمانانهی من» و «شیطانکش»، خیلی راحتتر میتوان با شرورها همذات پنداری کرد. ولی دشمنان «جوجوتسو کایسن» شرارت محض هستند و نشان میدهند این سریال چه ماهیت تاریکی در خود دارد.
۵. یوجی و سوکونا یک بازسازی کاملا جدید از استعارهی کلاسیک «هیولای درون» هستند
«هیولای درون» یک تمهید بسیار قدیمی است، و در نمونههای مشهوری چون ناروتو اوزوماکی، ایچیگو کوروساکی و ارن یگر، میتوان ردپای آن را پیدا کرد. ولی برداشت «جوجوتسو کایسن» از این عنصر، متمایز است. هیولای درون یوجی نهایت بدی عظیمی است که میتواند وجود داشته باشد. همه از سوکونا میترسند، نامش لرزه بر اندام هرکسی میاندازد.
او آشکارا میگوید که به یوجی کمک نمیکند، و اگر کنترل را در دست بگیرد، جهان را نابود میکند. بر خلاف حالت تایتانی ارن یا کورامای ناروتو، یوجی نمیتواند از سوکونا کمک بخواهد. او غیرقابل اعتماد است و تنها به خودش فکر میکند. سوکونا از این نظر مورد خاصی است، چون یک موجود واحد و قائم به ذات است که بر خلاف دیگر قهرمانان شونن دارای هیولای درون، انگیزههای پیچیده و شخصیت متمایزی دارد.
۴. «جوجوتسو کایسن» شخصیتهای زن قدرتمندی دارد
قدرت ترکیبی نیروی مهارناپذیر نوبارا کوگیساکی و ماکی زنین همیشه آمادهی نبرد، به تنهایی برای اثبات میزان قدرتمند بودن شخصیتهای زن این مجموعه کافی است. با اینحال، کلی شخصیت زن دیگر هم در این انیمه هستند که شایستهی این توجه هستند، شخصیتهایی مثل میمی، میوا و یوکی.
یک ایراد معمولی که به آثار شونن گرفته میشود این است که شخصیتهای زنشان معمولا در حاشیه قرار میگیرند. ساکورا از «ناروتو» نمونهی بارز یک شخصیت باظرفیت ولی هدررفته است. شخصیتهای دیگری مثل اوریهیمه هم طوری هستند که انگار صرفا برای قویتر نشان دادن قهرمان اصلی حضور دارند. ولی برعکس، شخصیتهای زن «جوجوتسو کایسن» بسیار قدرتمند و گیرا هستند.
۳. داستان شیبویا نشان داد که این مجموعه چه جسارتی دارد
کمتر مجموعهی دیگری را میتوان پیدا کرد که جرئت داشته باشد در میانهی داستان، پیرنگ خود را وارد مسیر داستان تازهای کند. ولی داستان شیبویا در «جوجوتسو کایسن» دقیقا چنین کاری انجام داد. این داستان یکی از بهترین خطهای داستانی کل تاریخ آثار شونن است، و نشان میدهد که «جوجوتسو کایسن» ترسی از ریسک کردن با پیرنگ خود ندارد.
وقتی گوجو در زندان حبس شد و بقیهی شخصیتهای محبوب هم حق انجام ماموریت نداشتند، خیلیها معتقد بودند داستان دیگر به قدرت سابق پیش نخواهد رفت. واکنش یوجی به وحشت عظیمی که در این خط داستانی تحمل میکند، جایگاه او را عنوان یک قهرمان عالی تثبیت میکند. او کسی میشود که با وجود ارادهی فوقالعادهاش، شخصیتی کاملا انسانی و ملموس دارد.
۲. «جوجوتسو کایسن» روی پیرنگهای کلاسیک شونن تکیه میکند، ولی اصلا ماهیتی فرمول بندیشده ندارد
خیلی از کشمکشهای آثار شونن ساختار آشنایی دارند و بارها و بارها روی یک خط داستانی یکسان تکیه میکنند. مثلا خط داستانی یک مسابقه همیشه با تمرینهای سخت همراه است. ولی «جوجوتسو کایسن» در همین فرمولهای داستانی پیچشهای نوآورانهای ایجاد میکند و یک حس متمایز به خود میدهد.
مثلا به جای انجام تمرینهای فیزیکی سخت، گوجو به یوجی میگوید که باید با تماشای فیلمهای کلاسیک، انرژی نفرین شدهی خود را بیرون بکشد. اگرچه مسابقاتی که بین دانشآموزان مدارس برگزار میشود بسیار پرخطر و تماشایی است، ولی آن مسابقهی بیسبال پایانی باعث جدا شدن این مسابقه از نمونههای مشابهی چون آزمون چونین در «ناروتو» میشود. دانشآموزان کیوتو و توکیو شاید در جنگل گلوی یکدیگر را فشار دهند، ولی بعدا در مسابقهی بیسبال حسابی خوش میگذرانند.
۱. یوجی یک بازسازی تازه از قهرمان کلاسیک شونن است
در حالی که بقیهی قهرمانان شونن نوجوانانی در آرزوی نجات جهان هستند و دوست دارند بهترین انسان روی زمین باشند، یوجی ایتادوری بعد از بلعیدن انگشت سوکونا، مجبور شد به صورت ناخواسته به جرگهی جادوگران بپیوندد. او ابتدا آمادهی پذیرش این مسئولیت تازه بود، ولی بعدا متوجه واقعیتهای دردناک یک جادوگر جوجوتسو شد.
یوجی همیشه واکنشهای واقعبینانهای نسبت به رویدادهای هولناک نشان میدهد. حادثهی شیبویا یا صحنهای قطع انگشتانش یک نمونهی خوب هستند. با اینحال، یوجی هیچوقت حس شوخطبعی خود را فراموش نمیکند و نشان میدهد که چرا یک قهرمان ردهبالا است. یوجی شجاعت و عزمی تزلزل ناپذیر برای از میان بردن دشمنان دارد، ولی ترسها و ضعفهایش هم همیشه در کنارش حضور دارند. او به ندرت بر این ترسها و ضعفها غلبه میکند، و همین مایهی دلگرمی مخاطبان است.
منبع: CBR